سحابی: به توده های بزرگ گاز که در فضا ایجاد شده است،سحابی می گویند.
کهکشان: به قسمت های بزرگی در فضا که در آنها بیش از میلیاردها ستاره،سیاره و منظومه(کمتر)وجود دارد،کهکشان می گویند.
منظومه: به قسمت کوچکی در یک کهکشان که در آن چند سیاره به دور یک ستاره ی فروزان می چرخند،منظومه می گویند.
چگونگی تشخیص پیر یا جوان بودن ستاره ها: ستاره هایی که در آسمان قرمز دیده می شوند،پیر و ستاره هایی که نور زیاد و سفید دارند،جوان هستند.
چگونگی فهمیدن سرعت سیاره ها: خورشید جاذبه دارد.به همین دلیل هر چه سیاره ها به خورشید نزدیک تر باشند،برای آنکه جذب نشوند،با سرعت بیشتری به دور خورشید می چرخند.
----------------------------------------------------------------------------------
به تصویر کهکشا نمان،یعنی راه شیری،نگاه کنید.تو بازوی قسمت شمال شر قی کهکشا نمان منظومه ی شمسی،یعنی منظومه ی ما قرار دارد.پس می توانیم بگوییم که کهکشان ما،از بیش از هزار منظومه تشکیل شده.
خیلی از منظومه ها هستند که از منظومه ی ما بزرگترند و شاید در بعضی از آنها شرایط زندگی باشد و کسان یا موجوداتی در آن زندگی می کنند.
خیلی از ستاره ها هم هستند که از ستاره ی خورشید بزرگتر و فروزان ترند.
پوراندخت،اولین پادشاه زن ایرانی | |
بر خلاف دوره حکومت هخامنشیان که جنسیت اهمیت زیادی نداشت، دوره حکومت ساسانیان دوره تفوق و برتری مرد بر زن بود. در دوران هخامنشیان... | |
تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از 150 سال نمیرسد، اما «پوران دخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی 1400 سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد. «پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.» پوراندخت در نامه ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد. پس از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال 628 م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسروپرویز پوراندخت به سلطنت نشست. «محمد باقر وثوقی»، استاد تاریخ باستان دانشگاه تهران درباره پوراندخت میگوید: «بر خلاف دوره حکومت هخامنشیان که جنسیت اهمیت زیادی نداشت، دوره حکومت ساسانیان دوره تفوق و برتری مرد بر زن بود. در دوران هخامنشیان، سرپرست کارگاه های تخت جمشید، بیشتر زن بودند. عده ای از زنان دو برابر مردان حقوق میگرفتند. این زنان، مهندسان و طراحانی بودند که بهترین و زیباترین هنرها را در تخت جمشید آفریدند. حتی زنان در این دوره جیره زایمان میگرفتند. دوره ساسانی کاملا متفاوت از دوره هخامنشیان بود. در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت و فرد محسوب نمیشد. زن از هر نظر تحت سرپرستی «کتک ختای» یا کدخدای خانواده بود. در چنین شرایطی پوراندخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم پاشیده ساسانی بازگرداند.» وثوقی، درباره شرایط آن دوران گفت: «البته هنگامی که شیرویه و پسرش اردشیر مردند، مردان و سران ساسانی در مدائن، از میان خاندان شاهی، هیچ مردی را نیافتند که به تخت سلطنت بنشانند پس به ناچار دختر پرویز را به سلطنت نشاندند. شرایط آن زمان نشان میدهد که حتی کودکی برای پادشاهی باقی نمانده بود زیرا خاندان های حکومتگر به جان هم افتاده و کشت و کشتار بزرگی راه انداخته بودند.» فردوسی هم در اشعار خود گفته است: یکی دختری بود پوران بنام چون زن، شاه شد کارها گشت خام پوران دخت با تمام آشفتگی ها و طرز فکرهایی که درباره زنان در آن زمان رواج داشت تصمیم گرفت تا اوضاع کشور را سر و سامان دهد. نخست یک سال مالیات را بر مردم بخشید. با "هراکلیوس"، قیصر رم معاهده صلحی امضا کرد. برگرداندن صلیب مقدس حضرت عیسی به اورشلیم یکی دیگر از اقدامات مهم او بود. به افتخار بازگرداندن این صلیب در اورشلیم جشن باشکوهی گرفته شد. حتی فردوسی که با به سلطنت نشستن زنان مخالف است مجبور شد در اشعارش به اقدامات او اشاره کند. کسی را که درویش باشد، ز گنج توانگر کنم، تا نماند به رنج ز کشور کنم دور بدخواه را بر آیین شاهان کنم راه را پوراندخت به معنای دختری با چهره گلگون، نخستین زن ایرانی است که به مقام سلطنت رسید. دوران سلطنت او مصادف بود با اواخر خلافت ابوبکر و اوایل خلافت عمر. در کتب مختلف او را زنی عاقل، عادل و نیکو سیرت آورده اند که چون شاه شد در میان رعایا عدل را گسترش داد. وی زمانی که سپاهی برای جنگ با اعراب فرستاد در مداین بیمار شد و در همانجا درگذشت. در دوران آشفتگی دربار ساسانی او تنها حاکمی بود که به مرگ طبیعی درگذشت. زمان حکومت او یک سال و چهار ماه بود. بسیاری معتقدند که اگر پوران دخت زمان دیگری به حکومت میرسید کفایت و لیاقت بیشتری از خود نشان میداد. |
اسپارت،پایتخت جنوبی یونان
گفتنی است این شهر را پادشاهی مسمی به اسپارتون در سال ۱۸۸۰ ق. م. بنا نهاده و لاکدمون که یکی از فرزندزادگان این پادشاه بوده در نزدیکی شهر قدیم، محلهای بزرگ موسوم به لاکدمونه بنا کرد و بمرور زمان شهر وسعت یافت و هر دو بهم وصل شد و از این رو این شهر را گاه اسپارته و گاه لاکدمونه میگفتند. ابتدا پانزده تن از اعقاب اسپارتون مزبور حکومت کردهاند. (اسامی آنان در ذیل ذکر خواهد شد). سپس در سال ۱۱۹۰ ق. م. هرکولیها و دوریالیها اسپارت را متصرف شدند. در این هنگام رئیس آنان آرستوم زمام امور را در دست گرفته حائز عنوان سلطنت گردید. بعد از وفات وی دو پسر توأمان وی به اشتراک حکمرانی و فرمانفرمائی میکردند، نام یکی پروکلیس و دیگری اُریستن بود. بعد از این دو همیشه امر سلطنت را دو تن از نژاد آن دو به اشتراک اداره میکردند. در تاریخ ۸۹۸ ق. م. کودکی خاریلائوس نام از نژاد پروکلیس بحکومت رسید و ازینرو عموی وی لیکورگوس(Lycurgue) را نایبالسلطنه کردند و او حکیمی بود و قانونی برای اسپارتیها وضع کرد که مبنی بود بر محدودیت حقوق دو سلطان و ضمناً حکومت را بشکل یک جمهوری نظامی درآورد. قانون لیکورگوس قانون نظامی شدیدی میباشد. در موقع ضبط و تسخیر اسپارت بدست هرکولیان و دوریالیان دستهای از اسپارتیان قدیم که از آخائیان محسوب میشدند به زیر فرمان درآمده مالیات و سپاهی میدادند و جمعی برعکس قبول اطاعت نکرده مغلوب و اسیر شده بودند و از اینرو اهالی اسپارت به سه طبقه: حاکم، محکوم و برده تقسیم میشدند.
در سدهٔ هفتم و ششم ق. م. اسپارتیها بنای جنگ را با باشندگان مسینیا گذاردند. این شهر در انتهای جنوب غربی شبهجزیرهٔ موره واقع است. جنگ مدت مدیدی ادامه داشت عاقبت با پیروزی اسپارتیان پایان یافت. باشندگان را اسیر و دستگیر کردند مگر کسانی را که به جزیرهٔ صقلیه (سیسیل) فرار کرده بودند. سپس کینوریا را که در جنوب شرقی موره واقع شده ضبط کردند و نیز قسمت اعظم آرکادیا واقع در وسط همان شبهجزیره را بدست آوردند و تدریجاً به تمام موره استیلا یافته بنوعی حقالریاسة بر بعض شهرهای بزرگ مستقل مانند آرگوس هم نایل گشتند. این مقدمات موجب آن شد که بنای رقابت با آتنیها را بگذارند و اینان در آن سوی یونان میزیستند و از حیث بحریه بر اسپارتیها تفوق داشتند. این رقابتها موجب جنگهای موره شد و در این مجادلات پیروزی نصیب اسپارتیها گردید و شهر آتن را تسخیر و ضبط کردند، در نتیجه تمام یونان زیر نفوذ اسپارتیان درآمد. اما آنان قانون لیکورگوس را رعایت نکرده به عیش و عشرت پرداختند و در نتیجه آتنیها و باشندگان تیبه و مردم دیگر جهات آن سرزمین بکمک و تشویق ایرانیان بنای شورش را گذاردند. در این هنگام اسپارتیها بموجب عهدنامهای جزائر و مستملکات ساحلی آناتولی را به ایران واگذار کرده یونانزمین را مخصوص به خویش ساختند، سپس دلاوری موسوم به اپامینونداس از تیبه ظهور کرد و پس از استرداد استقلال وطن خود مسینیا و آرکادیا را از چنگ اسپارتیان درآورد و نزدیک بود که خود اسپارت را هم به تصرف درآورد اما اجل امانش نداد و در نتیجه اسپارتیها توانستند فقط استقلال خود را حفظ کنند.
در همین اوان اسکندر مقدونی خروج کرده تیبه را ویران و اسپارت را ضبط کرد. پس از وفات اسکندر اسپارت جزو اتحادیه آخائیا شد. این اتحاد در شبهجزیرهٔ موره از طرف هیئتی بوجود آمده بود. بالاخره در سال ۱۴۶ ق. م. اسپارت بدست رومیها افتاد و به ایالت اخائیا ملحق شد. در موقع تقسیم روم٬ اسپارت سهم امپراتور شرق یعنی قسطنطنیه شد و مرکز ایالت موره گشت. بهنگام پیروزی اهل صلیب یعنی ۱۲۰۴ م. در اینجا یک پرنسنشین (امارت) تشکیل شده بود که تحت تسلط شاهزادهای از نسل پالئولوگها درآمد و او حائز عنوان دسپوتی اسپارت گردید.
بالاخره در ۸۶۴ ه . ق. ابوالمغازی سلطان محمدخان ثانی این قطعه را فتح کرد و ضمیمهٔ ممالک عثمانی ساخت ولی پس از سه سال شاهزادهٔ ریمینی سجسموند این خاک را ضبط کرد و بسوخت و تخریب کرد. بار دیگر این خرابه بدست عثمانیان افتاد و از انقاض آن شهر میستره را بوجود آورده مرکز لوا قرار دادند. جمعیت اسپارت باستانی قریب ۳۲۰۰۰ تن بوده.
پادشاهان قدیم اسپارت از این قرارند:
۱)قبل از هرکولیان:
اسپارتون۱۸۸۰ق. م.
للکس۱۷۴۲ق. م.
میلس۱۶۸۰ق. م.
اوروتاس۱۶۳۱ق. م.
لاکدمون۱۵۷۷ق. م.
آمیکلاس۱۴۸۰ق. م.
ارگالوس––ق. م.
کینورتاس۱۴۱۵ق. م.
اومالوس––ق. م.
هبپونون––ق. م.
تیندار۱۳۲۸ق. م.
منلاس۱۲۸۰ق. م.
اورست۱۲۴۰ق. م.
نیسان۱۲۲۰ق. م.
بقیه،در ادامه ی مطلب
ادامه مطلب ...